ماشین زباله اسباب بازی سبب شکسته شدن سر کودکی شد

کودکان خردسال بسیار تأثیرپذیر هستند و از سنین بسیار پایین و نوزادی  می توانند نشانه های اجتماعی والدین، همسالان، معلمان و رسانه ها را از اسباب بازی ها مثل ماشین زباله اسباب بازی دریافت کنند.

آنها یاد می گیرند که دخترها و پسرها متفاوت هستند و لباس های متفاوتی می پوشند و متفاوت عمل می کنند و با اسباب بازی های مختلف بازی می کنند.

خود کودکان نیز می توانند این تمایزات جنسیتی را با طعنه زدن به خواهر و برادرها و همکلاسی هایی که از مرزهای جنسیتی منحرف می شوند، تقویت کنند.

این یک تاکتیک تدافعی است که کودکان به منظور همذات پنداری با یک گروه (یعنی جنسیتشان) به کار می برند که به آنها احساس تعلق مهمی می دهد و میل انسان برای جا افتادن را برآورده می کند.

این تأثیرات نه تنها خواسته های کودکان را شکل می دهد، بلکه به کودکان نیز می آموزد که چه چیزهایی می خواهند. جامعه از آنها انتظار دارد که بخواهند.

شرکت های اسباب بازی می خواهند سود ببرند. متأسفانه، حقیقت این است که برای شرکت‌های اسباب‌بازی سودآورتر است که به جای تولید محصولاتی که برای

پسران و دختران جذاب باشد، بازارهای جداگانه‌ای برای پسران و دختران ایجاد کنند که هر کدام به محصولات جداگانه‌ای نیاز دارند.

شرکت‌های اسباب‌بازی با تقویت ایده رنگ‌های جنسیتی، ویژگی‌های شخصیتی، لباس‌ها و حتی مشاغل، فشاری را برای کودکان ایجاد می‌کنند تا با جنسیت خود

هماهنگ شوند، از ترس تمسخر و انزوای اجتماعی در غیر این صورت.

به طور ناگهانی و بدون تعجب، کودکان علاقه شدیدی به تعریف و تفکیک جنسیت‌ها و انطباق با این انتظارات نشان می‌دهند.

بنابراین ما شاهد هستیم که نسخه‌های افراطی‌تر و افراطی‌تری از اسباب‌بازی‌های کودکانه مردانه و زنانه ایجاد می‌شوند و توسط کودکان پذیرفته می‌شوند، که قطعاً

قدرت در نظر گرفتن درست این فشارهای اجتماعی و/یا مقاومت در برابر آن‌ها را ندارند. ما آن جزایر مجزای صورتی و آبی را در فروشگاه‌های اسباب‌بازی، طرح‌های

لباس مجزا و کفش‌های مختلف به دست می‌آوریم، و ناگهان حتی روکش‌های دونا ما تبدیل به چیزی می‌شود که باید جنسیت شود.